بدیها و خطاها همان ندانم کاری یا عدم آگاهی و نادانی شخص نسبت به آن موضوع می باشد.
دنیای سوء مصرف مواد مخدر اعتیاد هم به همین منوال می باشد. شخصی که تا بحال هیچ نوع موادی را مصرف نکرده و در خانواده و اطرافیان خود مصرف کننده معتاد زندگی نمی کند و حتی افرادی که ورزشکار بوده اند , درگیر بیماری اعتیاد شده اند در حالیکه هیچوقت فکر چنین روزهایی را هم نمی کردند ولی گرفتار شدند !!!
متاسفانه اطلاعات و آگاهی چندانی در خانواده , مدرسه , جامعه , محیط کار و رسانه ها وجود ندارد و اغلب مطالب و منابع نادرست و ناقص می باشد و شخص از همه جا بی خبر , دانسته یا ندانسته لذتی را تجربه می کند که تا بحال تجربه نکرده و در ادامه گرفتار شده و مجبور و محکوم به مصرف مداوم و مستمر می شود که اصطلاحا" معتاد می شود !!!
اغلب افراد و حتی مسئولین و متخصصین , بیماری سوء مصرف مواد ( اعتیاد ) را صرفا" یک بیماری جسمی می دانند و گمان می کنند , کسیکه مواد مصرف می کند اگر چند روز مصرف نکند همه چیز تمام است و باصطلاح بیمار پاک یا سم زدایی شده در حالیکه نیک می دانیم چنین نیست و مصرف دوباره مواد توسط بیمار بیچاره را از بی غیرتی و بی ارادگی او می دانند !!!
برخی از عزیزان چون درک درست و جامعی از بیماری اعتیاد و تخریب های آن ندارند , آنرا لذت کاذب می نامند. برای روشن شدن این قضیه مثالی می زنم : فرض کنیم شمعی را در اتاق تاریکی روشن کنیم , می بینیم که چقدر خوب فضای پیرامون خود را نورانی می کند و خیلی از کارهای معمول را می توان انجام داد اما اگر همین شمع را در روز روشن و در فضایی باز قرار دهیم , خب معلوم است که تاثیری در تاریکی و روشنایی محیط ندارد ولی هیچ عقل سلیمی نمی تواند ادعا کند که این نور کاذب است !!! پس چرا در مورد لذت مواد که همان نشئگی است , آنرا لذت کاذب می نامیم ؟؟؟ آیا لذت کاذب می تواند شخصی را اینطور درگیر و گرفتار کند ؟؟!!
نشئگی مصرف مواد بخصوص در ابتدای آن بهیچ عنوان لذت کاذب نیست , بلکه با قدرت و جرات ادعا می کنم که شروع مصرف مواد لذت بالا و وصف ناشدنی دارد و همین در باغ سبز است که خیلی ها را اسیر چنگال تاریک و دردناک خود می کند.
خیلی ها با تصور اینکه هیچوقت اسیر مواد نمی شوند آنرا تجربه می کنند چرا که به سن و سال , سواد و مدرک , جنسیت , تیپ و قیافه , زور بازو , دین و مذهب , پول و درآمد , جایگاه اجتماعی و ریشه ی خانوادگی خود مطمئن هستند و بر این باور هستند که " من " هیچوقت معتاد نمی شوم غافل از اینکه شیطان اعتیاد هیچکدام از این توجیهات را بر نمی تابد و بیماری اعتیاد بسیار خزنده و آرام شخص را اسیر خود می کند.
بدن انسان بطور طبیعی دارای سیستم ایکس (x) می باشد که این سیستم وظیفه ی تولید مواد بیوشیمی و ضد درد را بر عهده دارد و در تمام امور زندگی , اعم از غم و شادی , درد و آرامش , هیجان , تفکر , خواب , مسائل جنسی تاثیر گذار می باشد. شخص در روزهای ابتدای مصرف , چون مخدر طبیعی و سیستم بیوشیمی اش کار می کند , موادی که مصرف می کند اضافه بر مواد طبیعی و ناب خودش می شود و احساس شادی , آرامش , قدرت و جسارت خاصی می شود و از آنجائیکه انسان ذاتا" لذت طلب می باشد , دوست دارد این تجربه بظاهر جالب را دوباره تکرار کند و همین تکرار او را به جایی می رساند که مصرف او دائمی و بیشتر و حتی چند موادی می شود.
غافل از اینکه هرچه مصرف او بیشتر شود از آنطرف همان سیستم ایکس و بیوشیمی خودش که وظیفه ی تولید و ترشح مخدر طبیعی را داشت در حال زوال و از کار افتادن است و اگر شخص روزهای نخستین مصرفش از روی علاقه و لذت طلبی مصرف می کرد الان دیگر از روی نیاز مصرف می کند چرا که بیوشیمی بدن اش مختل شده و تولید نمی کند و چاره ای جز استفاده و تامین مواد مورد نیاز بدنش از بیرون ندارد. اینجاست که می گوییم شخص بیمار " معتاد " شده و قطع ناگهانی این پروسه معیوب موجب بهم ریختگی درونی و بیرونی شخص و حتی واکنش های شدید فیزیولوژی و شوک های مغزی می شود.
ما بهیچ عنوان مصرف تفریحی و تفننی نداریم و این فریب زشت و احمقانه ای است شخص مصرف کننده به خود و اطرافیان خود می دهد. آیا خنده دار و مسخره نیست اگر قاتلی اداعا کند که من آدم کش نیستم بلکه تنها سالی چندبار که مسافرت می رویم برای تنوع و هیجان چند نفری را می کشیم ؟! یا دزدی ادعا کند که من دزد نیستم بلکه از روی شور و شوق و از سر تفریح هر ازچندگاهی به بانک یا مغازه ی محل دست برد می زنیم ؟! خنده دار نیست ؟؟؟!!! پس چطور می توان ادعا کرد که من مصرف کننده ی مواد (معتاد ) نیستم بلکه فقط تفریحی مصرف می کنم و هر وقت اراده کنم مصرف نمی کنم. نه عزیز من , چنین فریبی خنده داری تنها بخواب زدن خود است !!!
این دوران , دوران نامزدی اعتیاد می باشد , چرا که اعتیاد از پیوند نامشروع بین انسان و مواد مخدر بوجود می آید و این تنها نامزدی است که با جرات و از روی دانایی و تجربه اداعا می کنم بهیچ عنوان جدایی ندارد و فرزند نامشروع آن همان بیماری اعتیاد است که بالاخره پا به حیات می گذارد. بهترین راه قدم نگذاشتن در این وادی پرآشوب , نترسیدن از مواد و دیگر پلشتی های جامعه و بالا بردن سطح آگاهی و دانایی خود در زمینه ی بیماری اعتیاد بجای تجربه ی آن, مواد مخدر, انسان و جایگاه والای آن و رابطه ی بین این دو می باشد !!!
درانتها به همه ی عزیزانی که تابحال موادی را تجربه نکردند , دوستانه پیشنهاد می کنم که بهیچ عنوان این تابو را نشکنند و حتی برای یکبار هم استفاده نکنند چرا که مطمئن باشند خواسته یا ناخواسته درگیر شده و تاریکی آنرا هم تجربه می کنند. بقول استاد: یکبار زیاد و هزار بار کم است !!!
نظرات شما عزیزان: